روزي كه اوباما پيروز شد

در آسانسور بودم كه اولين اس ام اس روز رسيد:
obama won
وقتي به پاركينگ رسيدم خبر را به همه سحرخيزان كامروا مخابره كردم.
خوشحال بودم گويي نشانه‌اي بود بر تصميماتي كه براي تغيير گرفته بودم!

زودتر از هميشه سركار رسيدم، مدتي را به خواندن اخبار روز گذراندم، تيتر همه روزنامه‌هاي داخلي استيضاح كردان بود، آرام و قرار نداشتم و در هواي خوش پاييزي به بهانه‌اي از شركت بيرون زدم!

در سلماني، نسخه انگليسي كتاب بربادرفته را مي‌خواندم و گذشت زمان را نفهميده بودم، سربرداشتم و ديدم نزديك يك ساعت در انتظار نشسته ام و راه درازي هنوز در پيش است، برخواستم، پولم را پس گرفتم و به شركت بازگشتم!

ناچار مشغول كار شدم!

ساعت پنج قراري كاري داشتم، زودترك بيرون زدم و به سلماني جديدي كه تابلواش مدت ها نظرم را جلب كرده بود رفتم! بالاخره كار انجام شد، هرچند مي دانستم با تاخير به قرار خواهم رسيد!
باران نبود ولي ترافيك بي‌اندازه بود، يك ساعتي از قرارگذشته بود و همچنان درميان انبوه ماشين ها گرفتار بودم.
خود را با تلفن‌هاي خوشايند ترافيكي و حال و احوال دوستان سرگرم كرده بودم، خبر دير رسيدنم را به منشي داده بودم و مي‌دانستم كه استاد محترم هم هنوز نرسيده!

زنگي نا آشنا، و دوستي از سال‌ها پيش (باورش سخت است كه از 15 سال پيش دوستي صميمي داشته باشم، مگر چندساله شده‌ام؟) مكالمه‌اي پرهيجان و پر احساس، با تنها شماره اي كه از آن زمان از من داشت تماس گرفته بود و تلفنم را گرفته بود.
سه نفر بوديم، دوستان صميمي، آن يكي را به طور تصادفي در هواپيما ديده بود و ياد من كرده بودند.
سه دوست با سه داستان متفاوت، با سه تجربه مختلف و اكنون هر سه با شرايطي مشابه!
قرار شد هفته آينده قراري بگذاريم و داستان هايمان را براي هم بازگو كنيم.

بعد از يك ساعت و نيم به قرار رسيدم، چون طرف هنوز نيامده بود پياده نشده به قرار بعدي رفتم كه دو سه كوچه بالاتر بود!
در بحثي حضور يافتم كه نه تحصيلات و نه تجربه، كه علاقه‌ام بود!
و از قضا كاملا مرتبط با متني كه هفته پيش ترجمه كرده بودم!
شروع شيريني بود، با حضور دوستي جديد

باران تندي باريدن گرفت، دير شده بود و بايد خود را به خانه مي‌رساندم، دعوت مهربانانه دوست را به قهوه‌اي گرم، با جديتي نامهربانانه پاسخ دادم
كه: دير بود و براي فردا كارهاي زيادي داشتم.

در تنهايي راه، باران شديد و خلوتي خيابان ها
روزي را مرور مي كردم كه پر از نشانه بود.

اوباما در اولين نطق پس از پيروزي اش گفت: با انتخاب من تغيير اتفاق افتاد.

هیچ نظری موجود نیست: