بلاتکلیفی


زنگ زد، برنداشتم...زنگ زد، برداشتم
آمد دم خانه، راهش ندادم....آمد دم خانه، راهش دادم
خواست بیاید، گفتم: نه
خواست بیاید، آمد، با هم قدم زدیم، چای خوردیم، ...گفتم: نمی توانم ادامه دهم

هیچ نظری موجود نیست: