دلداری

 صبحی با بابام صحبت می کردم و از سختی دنبال کار گشتن در این سرِ دنیا می نالیدم. میگه باباجون از قدیم گفتن:
 هرکه گریزد زخراجات شهر 
بارکش غول بیابان شود

بعد هم میگه: تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

هیچ نظری موجود نیست: