صدام کردی
صدایت دلنشین بود
اندوهگین
دلم هزار جا رفت، هزار بار پاسخت دادم
گفتم: زنده ام هنوز من
نه! احوال تو را پرسدم، "چیزی شده نازنین"؟
نه! سفارش کردم که تا می توانی از خودت از جسم و جانت محافظت کنی.
برایت بوسه ای فرستادم و آرزو کردم کاش هنگام خواب نوازشت می کردم.
تو هیچ نشنیدی، نه اینکه فکر کرده باشم سکوت سرشار از ناگفته هاست
فقط به این فکر کردم که شاید نیمه شب، آنی،دلتنگی به سراغت آمده و صدایم کردی و صبح که حالت سرجا آمده،من باز خرابش نکنم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر